سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
انصاف ِ بورسی + پنج شنبه 101 خرداد 5 - 7:40 عصر

متن را نگاه کنید
یک کسی بخواهد عضو شود
از کارگزاری استفاده کند
خودش که نمی‌تواند
ما خودمان که حق نداریم
نمی‌توانیم معاملات انجام دهیم
فقط کارگزار می‌تواند
آن‌هایی که مجوّز کارگزاری دارند
چنین قراردادی
نه یک قرارداد
چند تا:


سهام عدالت را دولت به ما داد
ما را بورسی کرد
رفتیم سجام و کد بورسی گرفتیم
حالا نیاز به کارگزار داریم
این می‌شود

سبک نگارش را ببین
مدام از «تعهد» مشتری سخن به میان آمده
حتی اگر هک شود
یکی اگر از رمز مشتری استفاده کند
باز هم مشتری مقصّر
اما اگر سایت کارگزار خراب شود
کارگزار مسئول نیست
به او چه ربطی دارد که سرورش خراب
یا کند
مشتری باید بلند شود و حضوری برود کارگزاری
حتی اگر اختلال در سامانه باشد
ناشی از کوتاهی کارگزار
باز هم مسئول مشتری است

زمان برای طرح شکایت از سوی مشتری محدود است
اما برای کارگزار
زمان شکایت محدود نشده

حتی در مورد فسخ
باز هم مشتری مکلّف است
او باید دیون خود را فوراً تسویه کند
کارگزار متعهد نشده

حالا قبول
این قرارداد را که تأیید کنی
امضای دیجیتال یعنی
تعهدنامه پدیدار می‌شود



مشتری اخلال نکند
مشتری وکیل نگیرد
مشتری مراقب سامانه باشد
مشتری مسئولیت بپذیرد
کارگزار چه؟
آیا تعهد نمی‌دهد؟
یک تعهدنامه هم او امضا کند!

باشد
قبول
این را هم تأیید کردیم
مگر تمام می‌شود؟



وکالت اجباری؟
من می‌خواهم در بورس فعالیت کنم
صندوق شما را نمی‌خواهم
مجبورم؟
فقط یک کارگزار
فقط برای این‌که بدون تو نمی‌توانم معامله انجام دهم
سهام بخرم و بفروشم
حالا باید وکالت هم بدهم
در چه
در این‌که حتی اگر «یک ریال» از پولم دست شما بود
حق دارید سرمایه‌گذاری کنید
در صندوق خودتان؟!

بله
اگر این قرارداد را تأیید نکنی
امکان استفاده از بورس را نداری!

مدت قرارداد چقدر؟
نامحدود!

تعهدات چه؟
عجب!
امضای این قرارداد هیچگونه تعهد یا تکلیفی برای کارگزار ایجاد نمی‌کند؟!
باور می‌کنید؟
این در متن قرارداد است
در ماده 5
همان ابتدا
عجیب نیست؟!
پس دیگر تعهدات «طرفین» نیست که
چون طرف کارگزار تعهدی ندارد!

مشتری حق هیچگونه ادعایی ندارد
کارگزار اختیار دارد به صلاح‌دید خود عمل کند
چقدر عادلانه
چقدر منصف

چقدر این «حسب تشخیص و صلاح‌دید خود» را تکرار کرده‌اند
در جای‌جای قرارداد
چقدر مصرّ

به «حیات»‌ هم بسنده نکرده
به «مرگ» هم پرداخته
وکالت پس از فوت گرفته
ضمن عقد خارج لازم
عقد «لازم»
کارگزار وکیل و وصی پس از فوت من هم قرار است باشد
چه جالب!
مگر من چه می‌خواستم؟!
فقط می‌خواستم در بورس سهام بخرم و بفروشم
همین
باید کارگزار را وصی پس از مرگ خودم هم بکنم؟!

تازه حق طرح هرگونه اعتراض در مراجع اداری و قضایی و شبه‌قضایی را هم از خودم سلب و ساقط کنم؟!
بدون نیاز به اخذ موافقت مشتری!

چقدر حقوقی نوشته‌اند
چند وکیل اجیر کرده‌اند؟
تا چنین متن استثماری بر کاغذ نقش بندد؟!

این‌جا را ببین
کارگزار به صلاح‌دید خود
به تشخیص خود
بدون اذن و اجازه مشتری
پول مشتری را سرمایه‌گذاری کرده
در هر جایی که دوست داشته
حالا مشتری پول خود را می‌خواهد
پول را که پس می‌گیرد چه می‌شود؟
کارگزار دچار ضرر می‌شود
چون در زمان نامناسبی از سرمایه‌گذاری بوده
مثلاً ارزش سهام آن صندوق پایین آمده بوده
خب چه می‌شود؟
معلوم است که ضرر باید به دوش کارگزار باشد
چون او سرمایه‌گذاری کرده
او تشخیص داده
او صلاح دانسته
اما
متن قرارداد را ببین:
زیان حاصل یا جریمه ناشی از تعجیل  در ابطال واحدهای سرمایه‌گذرای به عهده مشتری خواهد بود
نامرد!
تو انصاف داری؟!
شرف چطور؟!

تبصره 3 را ببینید
اگر سیستم‌های رایانه‌ای ایراد داشته باشد
مسئولیتی متوجه کارگزار نخواهد بود!
پس متوجه چه کسی خواهد بود؟
حتماً آن هم مشتری؟!
رسماً «شوخی» دارید می‌کنید!

ضررهایی که از حیطه اختیار مشتری خارج است بر عهده اوست
مثل ضرر سرمایه‌گذاری‌های کارگزار
که به صلاح‌دید خود انجام داده
ولی
ضررهایی که از حیطه اختیار کارگزار خارج است
اصلاً‌ بر عهده او نیست!
باؤک تجر، بائی لا تجر؟!* (باعک تجر باعی لاتجر، بائک تجر بایی لاتجر، بائی لم تجر)

بند 3 ماده 8 جالب است
حتی اگر قرارداد فسخ شود
باز هم کارگزار وکیل و وصی مشتری باقی خواهد ماند
چون عقد لازم خارج است
ربطی به این قرارداد ندارد که!

و تمام نمی‌شود
قرارداد پس از قرارداد
حالا این قرارداد نمایش داده می‌شود



و باز هم یک‌طرفه
کارگزار حق دارد
ولی مشتری
حق اعتراض و طرح هر گونه دعوی و شکایتی ندارد
از خود سلب و اسقاط می‌نماید

مشتری باید
مشتری موظف است
مشتری مکلّف است
مشتری مجبور است
ولی
مشتری حق ندارد
مشتری هیچگونه حقی ندارد
فقط مسئولیت دارد
فقط و فقط!

بخش «فورس ماژور» را ببینید
ماده 6
اگر حادثه اتفاق افتد
خارج از اختیار طرفین
طرفین مسئول جبران نیستند
قبول
این درست
اما
بلافاصله «مشتری» را استثنا می‌کند
او مجبور است
به جبران
حتی اگر حادثه خارج از اختیار باشد:
عدم پرداخت بدهی مشتری در موعد مقرّر به هر دلیل حتی فورس ماژور از مصادیق نقض قرارداد محسوب می‌شود
یعنی چه؟
یعنی داخل در ماده 6 نیست
یعنی چه؟
یعنی ماده 6 فقط مختص کارگزار است
نه مشتری!
این انصاف است؟!

بورس را این‌طور مدیریت می‌کنند
این عدالت ِ بورسی است
چیزی که در نمای آن می‌بینیم
کارگزارها
تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل!

* «حکى العسکری فی کتاب التصحیف أنه قیل لبعضهم: ما فَعَل أبوک بِحمارِه؟ فقال: باعِه، فقیل له: لِمَ قلتَ باعِه؟ قال: فلِمَ قلتَ أنتَ بحمارِه؟
فقال: أنا جررتُه بالباء، فقال: فلِم تَجُر باؤک وبائى لا تَجُر؟
» (مغنی‌اللبیب، ابن هشام، ج2، ص669)
یکی از دیگری پرسید: پدرت با الاغش چه کرد؟ پاسخ داد: فروختش. اما به اشتباه در انتهای فعل «باعَ» به جای فتحه کسره قرار داد. از او پرسید: چرا فعل را مجرور کردی؟ یعنی کسره در آخرش قرار دادی؟ او هم پرسید: تو چرا در آخر الاغ (حمارِه) کسره قرار دادی؟ پس گفت: من الاغ را مجرور به حرف «بـ» کردم. یعنی حرف «بـ» سبب شد که کلمه بعد از او کسره بگیرد. پس او هم گفت: چرا «بـ» تو مجرور می‌کند، ولی «بـ» من که در اول «باع» است مجرور نکند؟! (ترجمه آزاد همراه با شرح)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 141 -
<< مطلب بعدی: فلسفه حجاب
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
انصاف ِ بورسی - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X